-
؟؟؟؟
شنبه 5 بهمنماه سال 1387 15:04
امتحانم رو افتادم !!! علیرغم همه چیز افتادم!!! به همین سادگی!!!! امروز به ۱نتیجه رسیدم و اون این که من از زندگی هدفمند خسته شدم!!! راست میگم !!!
-
یعنی حکایت از واقعیت داره؟؟؟
پنجشنبه 26 دیماه سال 1387 14:34
جشن عروسیت بود!!!! با چه سر و وضع افتضاحی اومده بودم !!! وقتی که من رو دیدی خیلی تعجب کردی!!! یه جورهایی کپ کردی !!! همون موقع داشت عروس می اومد!!! پشتم رو کردم و رفتم!!! فکر کردم داری پشت سرم میای!!! کوچه ها رو یکی یکی میگذشتم و پشتم رو نگاه میکردم ... فکر میکردم داری پشتم میای!! وقتی رسیدم خونه تو ... فهمیدم که تو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 آذرماه سال 1387 20:53
پواسن
-
این شماره واگذار شده!!
یکشنبه 10 آذرماه سال 1387 21:52
فکر میکردم وقتی بعد ۲۱ روزگوشیم زنگ بزنه و اسمش رو روی موبایلم ببینم هل شم یا دلم یهو بریزه یا دست و پام بلرزه یا و یا و یا..... ولی هیچ کدوم نشد فقط سمت مامانم رفتم و گفتم بگو: این شماره واگذار شده!!
-
برگی از زندگیم
جمعه 8 آذرماه سال 1387 21:48
بهش گفتم نمیشه !!! خیلی بهتر از اون چیزی که فکر میکردم باهام صحبت کرد!!! خیلی منطقی !!! خیلی خوب!!! بدون عصبانیت !!! دوست داشتم دوستم باقی میموند!!! برای همیشه !! یا حداقل تا وقتی که ازدواج کنم !!! به من میگه تو کیس خوبی برای من بودی!!! هم جوون تر از منی !!! هم اخلاقا و..... من هم باپررویی تمام گفتم میدونم !!!! امروز...
-
خوشبختی کجایی؟؟؟؟
شنبه 18 آبانماه سال 1387 13:13
سلام الان داشتم فال امروزم رو در یاهو میخوندم !!! میگفت یکی از ارزوهام امروز براورده میشه!!! استرس دارم !!!! مدت ها بود از از این روز میترسیدم!!! چه قدر دعا کرده بودم که این روز زودتر برسه و چه قدر دعا کردم که نه اصلا نرسه بهتره!!! ولی رسید ... این روز خیلی زود رسید در حالی که من اصلا امادگی اش رو ندارم !!! هنوز...
-
میترسم از...!!
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 21:32
میترسم!! از ۳ راهی زندگیم !! از ۳ راهی که هر کدوم رو برم دیگه راه برگشت ندارم!! از راهی که انتهاش معلوم نیست ! از اینده!! میترسم از تصمیم اشتباه !!! از راه اول و دوم و سوم !! از ........!!!!
-
سندرم خاطرات
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 20:16
مگه من چیز زیادی میخوام؟؟؟ مگه من توقعم خیلی زیاده؟؟؟ فقط.... همه فکر میکنن دچار سندرم پیری شدم ..ولی واقعیت چیز دیگری است!!! دچار سندرم خاطرات شدم ولی کسی نمیفهمه!! همه مسخره میکنن!! :(
-
دانشجوی فوق لیسانس
جمعه 5 مهرماه سال 1387 20:48
سلام چرا جواب سلام نمیدی؟؟ زود سلام کن!!! بچه ها من فردا به عنوان یک دانشجوی فوق لیسانس میرم انتخاب واحد در بهترین گرایش!!!! برام دست بزنید!!! هوراااااااااااااااااا فقط ۲ کار مونده که بکنم یکی برم سر کار که به زودی میرم و دیگری اینه که:::::::::::: ...ازدواج کنم!!! که این مورد حالا حالا ها رخ نمیده !!!! این رو گفتم که...
-
لو رفتیم
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1387 22:10
بچه ها فکر کنم وبلاگم لو رفته!!! حالا چه کار کنم؟؟؟؟ راستی یونی قبول شدم!! هورااااااااااااااااااا
-
خونه ات کجاست؟؟؟؟
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1387 14:42
خونه ات کجاست؟؟ تو باغچه!!! چند تات بچه داری؟؟؟ به تو چه؟؟؟!!! این شعر رو یادتونه که در دوران خوش کودکی برای هم میخوندیم ؟؟؟ .... به یاد دوران خوش کودکی هممون 5 دقیقه سکوت میکنیم.... .... 5 دقیقه بعد!!!! بچه ها شنبه نتیجه ی قطعی رو بهم دانشگاه میده !!! برام دعا کنید!!! خیلی میترسم که جواب منفی باشه!!! در هر صورت شنبه...
-
۲.۴
جمعه 11 مردادماه سال 1387 17:42
سلام بچه ها دانشگاه تعطیله !!! اصلا نمیدونم چی میشه !!! فقط میدونم که برای این که یونی من رو بگیره دارم تمام تلاشم رو میکنم !!! بچه ها برام دعا کنید!! من رو باید بگیره !!! از من بهترو با معلومات ترش رو میخواد پیدا کنه؟؟؟ چند روز پیش رفتم اداره ی مرکزی!! گفت ۱۰ درصد ظرفیت رو میگیریم !! برای ارشد ۲۴ نفر میگیره یعنی ۱۰...
-
معجزه ی زندگیم !!!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1387 18:11
سلام بچه ها نفر دوم ورودیهامون شدم!!! یعنی ممکنه که جز سهمیه ارشد دانشگاه بشم ...باورم نمیشه !!! برام دعا کنید دانشگاه من رو به عنوان سهمیه ارشد بگیره !!!! این اتفاق فقط میتونه یه معجزه باشه!!! فقط یه معجزه!!! خدایا دوستت دارم !! خیلییییییییییییییییییی!! منو ببخش!
-
قسمت من
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 12:01
سلام دیروز کلاسهام کلا تموم شد!!! ولی اونها تموم نشده کلاسهای کنکورم شروع میشه !!!که الان هم شروع شده!!! راستی دیروز رفتم تمام نمره هام رو گرفتم !! یکی از استادام گفته بود نگران نباش نمره ات رو خوب میدم من هم گفتم وقتی نمره ام ۱۸.۷۵ است حتما بهم ۲۰ یا حداقل ۱۹.۵ میده !!! بهم ۱۸.۷۵ داده!!! دیروز که داشتم میرفتم دانشگاه...
-
......
دوشنبه 3 تیرماه سال 1387 20:24
خسته ام اصلا حوصله ی درس خوندن ندارم !!! حالم از دور و برم به هم میخوره !!! شب ها باورتون میشه ساعت ۹ میخوابم؟؟؟ انگار ثانیه شماری میکنم که شب بشه و من بخوابم !!! کمک !!! از کی کمک بخوام !؟ هیچ کی درکم نمیکنه !!! البته کسی هم از توم خبر نداره که بخواد درکم کنه!!
-
مردم تشنه ی صداقتند
جمعه 31 خردادماه سال 1387 18:48
تنها خاطره ام یه عالمه دروغه!!! یه عالمه دروغ!!! یه عالمه بی وفایی !!! یه عالمه بی صداقتی !! امروز تیتر روزنامه رو میخوندم نوشته بود: مردم تشنه ی صداقتند!!! راست میگه ... مردم تشنه ی صداقتن .. من هم جز مردم هستم !!! چرا دنیا پر دروغ شده و همه فکر میکنن که دارن راست میگن و از خودشون راستگو تر وجود نداره !!! دوست دارم...
-
خدایا دوستت دارم ..... من برگشتم بعد ۲ سال
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 21:23
سلام سلام به تمامی دوستان قدیمی ام !!!سلام به همه ....سلا م سلام و باز هم ۱ سلام دیگه خیلی دلم براتون و این محیط خوشگل تنگ شده بود!!! یه وبلاگ دیگه باز کرده بودم ... حذفش کردم !!!اون وبلاگ رو باز کرده بودم که هیچ وقت حذف نکنم و یه خاطره ی شیرین برام باشه ولی حذفش کردم !!!! اخه اون یه هدیه بود !!! میخواستم هدیه ام رو...
-
دوباره برگشتم
شنبه 7 مردادماه سال 1385 11:13
سلام ....سلام ...سلام اصلا قرار نبود که امروز من برگردم ولی دیدم بیکارم تو خونه گفتم برم وبلاگم رو دوباره اپ کنم علت این که نبودم امتحاناتم بود اخه من دیروز امتحان داشتم امتحان پیام نور!!! در عرض ۳ هفته باید کتابها رو میخوندم تا امتحان بدم چون وقتم کم بود مجبور شد م کاملا از بینتون خارج شم!!!راستی کسی هست امتحان داده...
-
به پایان امد این دفتر .....حکایت هم چنان باقیست
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 11:42
سلام به همه دوستان عزیزم اول میخواستم بدون خداحافظی وبلاگ رو حذف کنم ولی دلم نیومد اخه این جا رو من خیلی دوست دارم نمیدونم که چه جور باید از همه ی شما ها تشکر کنم که در بدترین روزهایم در این یک سال در کنارم بودید هنوز تولد یک سالگی وبلاگم هم نشده دیگه میخواهم درش رو تخته کنم چون واقعا دیگه برای این محیط مجازی وقت...
-
پیام نور
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1385 08:26
چند روز پیش دانشگاه پیام نور اعلام کرده که انگار میشه اگر در رشته ی دیگری تحصیل میکنید در این دانشگاه هم یک رشته ی دیگر رو بخونید ....یعنی تحصیل دو رشته با هم !!!!! کسی اطلاعی داره که درسته یا نه؟؟؟؟؟؟
-
۱۹ یا ۲۰
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1385 11:41
من چون بیشتر عید رو مسافرت بودم به همین دلیل از تمام دوستانی که بهشون سر نزدم معذرت میخوام من الان ۲۰ سالمه .....مامانم میگه نه تو ۱۹ سالته ....میگم مامان شما همیشه که من میگفتم ۱۹ سالمه اعتراض میکردید که نه تو ۲۰ سالته حالا که به نفعتون نیست من ۱۹ سالمه؟؟؟؟؟ شاید هم حق با مامانم هستش .....من هنوز هم بچه ام ....من هم...
-
اولین عیدی سال ۸۵ یا اخرین خبر سال ۸۴
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 10:24
بغض گرفته ای است که در گلو گیر کرده ....فریادی است که از حنجره بیرون نمی اید ..... اشکی است که از چشمانم سرازیر نمیشود اهی است که از سینه ام بیرون نمیاید .....غمی است که از قلبم جدا نمیشود ....لبخندی است که بر لبانم خشک شده است .....متنی است که از یادم فراموش نمیشود....... همه و همه و همه برای چه؟؟؟؟؟ تجربه ی گرانی...
-
تولدی دوباره
چهارشنبه 24 اسفندماه سال 1384 09:07
امروز دوباره متولد شدم یا شاید بعد ۲سال از خواب بیدار شدم
-
تجربه ی سنگین
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 08:54
هنوز نمیدونم از رفتارش به خاطر چی ناراحت شدم به خاطر این که من دوم شدم یا به خاطر این که ازش انتظار نداشتم !!!! نمیدونم .....واقعا نمیدونم.... من میتونم دوم بودنم رو توجیه کنم ولی علت رفتارش رو نمیتونم توجیه کنم ...این رفتار دور از جوانمردی بود !!!اون هم نسبت به من من که خودت میگی اگه من این توقع رو داشته باشم ارزش...
-
این جا کجاست؟؟؟؟؟
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 13:20
سر کلاس بعضی ها باید با ارایش بری ..این جوری حتما (۹۹در ۱۰۰) درس رو پاسی ...... سر کلاس بعضی ها باید بدون ارایش بری حتی اگه کمی موهات هم بیرون باشه بعد کلاس بهت میگه که خانم از جلسه ی بعد موهاتون رو بپوشونید سر کلاس بعضی ها باید باحال باشی و همش مزه بریزی سر کلاس بعضی سکوت بهترین کاره ....سعی کن باهاش کاری نداشته باشی...
-
رسیدم ولی .....
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1384 11:00
یه مدت بود همش میگفتم اخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟همش به ملیحه میگفتم اخه من چرا این قدر بدبختم!!!! گاهی واقعا این جوری احساس میکردم ....دیروز به خدا التماس کردم کارهام رو جور کنه و من هم به خواسته ام برسم دیروز ظهر بود که بالاخره کارهام درست شد و من هم به خواسته ام رسیدم درسته که من دیروز به خواسته ام رسیدم ولی دیشب فهمیدم که...
-
اشتباه
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1384 09:27
خیلی نگرانم از چیزی که ممکنه اتفاق بیفته!!!البته عقلم میگه نه بابا الناز باز هم قاط زدی ها!!!!چه فکر ها میکنی بشر ولی عقل خوشگل من من که قاط نزدم باز هم ملیحه از اون فکرها به ذهنش رسید .....البته افکار ملیحه ۹۹در صد اشتباهه (این رو تجربه نشون میده!!!!!) .................................... الان دلم میخواد برم کوه و...
-
انتخاب واحد
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1384 09:49
دیروز باز هم روز انتخاب واحد بود ..... قرار بود انتخاب واحد ساعت ۱۳.۳۰ باشه نگو عوض شده و شده ۹.۰۰ من هم که خبر ندارم ساعت ۹.۳۰ فهمیدم که الان همه دارن انتخاب واحد میکنن البته قابل ذکر هست که بعضی از بچه ها از من هم بد شانس تر بودن همون ۱۳ اومدن ... این نعمت هم درسهایی رو که برداشتی رو امضا نمیکنه ...یا میگه درس پر...
-
داماد ۱۰۰و پنجاه میلیونی
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 08:49
دیروز امتحانام تموم شد وای خدای من باورم نمیشه که یه ترم دیگه هم تموم شد .... بعد امتحانا با ملیحه ساعت ۵ رفتیم ناهار بخوریم .....چه ناهاری شد بماند ولی خیلی خوش گذشت ... تازگی ها هر وبلاگی میرم داره تعطیل میشه یا حتی تعطیل شده !!!! شاید هم من خیلی پررو هستم که هنوز تعطیل نکردم وبلاگم رو .....نظرتون چیه ؟؟؟؟ یادتونه...
-
امتحاناااااااااااااااااا
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 09:37
سلام دیروز ۲ تا امتحانم رو دادم هر دو تاش رو هم بد دادم ....همش رو هم انداختم تقصیر مامان و بابام ...خب من چه کنم اگه نمیرفتن مسافرت من امتحانم رو خو ب میدادم دیگه ....در هر صورت بی تقصیر نیستن .....نه؟؟؟؟؟ حالا از این ها بگذریم دیروز فهمیدم یکی از بچه های دانشگاه باباش یکی از افراد سرشناس جامعه است ... . این قدر تعجب...