چند روز پیش مطلبی نوشته بودم در مورد این که بچه ها در وبلاگشان فقط غمهاشون رو مینویسند و یکی از دوستان گفته بود ادم شادیهاش رو به همه میگه ولی شریک غم کم پیدا میشه شاید درست باشه و شریک غم خیلی کم پیدا شه ولی من گاهی شریک شادی رو هم برای خودم کم پیدا میکنم این دیگه اخرشه نه؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بده ادم برای شادی هاش هم شریک پیدا نکنه
این همین جوری الان به مغزم خطور کرد
امروز اخر به این نتیجه (دیگه100 % )رسیدم که من با بقیه متفاوتم
نمیدونم این یک تفاوت مثبت و خوبه یا بد
ولی میدونم این تفاوت در طرز تفکر و اخلاقم سبب میشه و شده که مشکلات زیاد برام پیدا بشه و شاید هم شده
شاید هم این طوری بهتره ولی اصلا گاهی به این خاطر افسردگی گرفتم
شاید الان بپرسید یعنی چه جوری ام؟
تفکرم و عقایدم شاید با خیلی از دخترهای الان متفاوت باشه یعنی هست
متفاوت بودن افسردگی چه کلمات بدی )))):
من پذیرفتم شکســــــــت خویش را پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد اشنه دیوانه است
میروم از رفتن من باش شــــــــــــاد از عذاب دیدنم ازاد باش
گر چه تو زودتر از من میـــــــــــروی ارزو دارم ولی عاشق شوی
ارزو دارم بفــــهـــــمی درد را تلخی برخورد های سرد را....
گلی میمیرد تا عشقی به وجود آید، پس از مدت ها عشق میآید تا نهالی سبز شود
در این صورت این گل با طراوت و زیبا برای همیشه پژمرده و پر پر می شود تا عشق
های ابدی و جاودانی باقی بمانند.
موفق باشی دوست گرامی