فکر کنم چند روزی بود به وبلاگم سر نزده بودم....
اخه کامپیوترم قاط زده بود و حتی مای کامپیوتر رو هم دیگه باز نمیکرد....(میخوام اینجا اعتراف کنم که خودم بودم کامپیوتر رو این جوری کردم....چون با این که میدونستم نامه(میل) که برام اومده ویروسه بازش کردم اخه تو روزنامه گفته بود که با این عنوان رو باز نکنید... ولی خب البته صداشو در نیاوردم . .. تا این که کامپیوتر دیگه اصلا کلا از کار افتاد و برادرم اقدام به نصب ویندوز دیگه با زحمت بسیار کرد....شما هم به کسی نگید من باعث بودم خب؟؟؟؟)
...........................................................................................
چند روزه یکی از دوستام همش توی خودشه نمیدونم چشه نیلو میگه داره وارد مرحله دپرسینگ میشه ... خودشه هم لام تا کام حرف نمیزنه ... تازه ۲ شنبه این قدر با من بد رفتار کرد با این که من غیر از محبت کردن با او کاری باهاش ندارم...حالا اگه از دست کسی ناراحته من نمیدونم یا حتی با کسی مشکل داره.... البته بعد اس ام اس داد که ببخش اگه ناراحت شدی ولی اخه این چه رفتاریه با همه داره؟؟؟؟ مخصوصا من!!!!!
بگذریم نمیخوام در مورد رفتارش با من بگم چون از دستش عصبانی میشم
...............................................................................................
دوشنبه قرار بود امتحان جبر داشته باشیم... استاد اومد شروع کرد به درس دادن...من هم جلو نشسته بودم ... هی درس میداد بعد سئوال میکرد بعضی از بچه ها جواب میدادن ولی اون اخر از همه باز از من میپرسید که تو میگی جواب چی میشه؟؟؟؟من هم نظرم رو میگفتم......
دیگه عصبانی شده بودم اخه درس جلسات قبل رو نخوانده بودم درس میداد اکثرش رو اصلا نمیفهمیدم ....که بخوام اظهار نظر هم بکنم(البته گاهی درست هم از اب در میومد جوابام .....)
داشت رو تخته مینوشت ملیحه گفت گیر داده بهت ها..... من هم گفته اره فجیع بهم گیر داده نمیدونم چرا؟؟؟... بعد هم به شیما گفتم هر مسئله ای داد سریعا حل کن چون قراره من رو ببره پای تخته این حوری که این به من گیر داده......ملیحه زد زیر خنده ... ولی در ان واحد استاد هم زد زیر خنده و...... نگو حرف من رو شنید... داشت به حرفم میخندید    و از اون به بعد دیگه از من تقریبا سئوال نکرد.. ولی حتی اخر کلاس بهش گفتم استاد خسته نباشید با خنده گفت مرسی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
........................
بچه ها من رو دعا میکنید نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دعا کنید من زبان سی قبول بشم...(قابل توجه همه:زبان سی درس ۴ واحدیه که یه بار افتادم و ۲.۵ نمره از معدلم کم کرده....بعدشم اینکه در زبان سی برنامه برای کامپیوتر مینویسی ..........برای کسانی که نمیدونستن.....)  :-) اخه اخر بی انصافیه فارسی رو ۲۰ شدم ریاضی ۱۸ و... بعد با ۸ تو رو بندازه نمیسوزی؟؟؟؟؟
راستی از الان غمم گرفته اخه فردا با یه دیوونه کلاس دارم ..... اصلا کلاس رو که نمیشه دو در کرد..... تازه ازمون درس میپرسه ....تازه از کسانی که مثلا رفتن بیرون بیشتر میپرسه و میگه شما که الان رفتی بیرون و نفسی تازه کردی ... یا .... شما که با تاخیر اومدی کلاس......یا .......شما که داری من رو با تفکر نگاه میکنی و.... جواب بده ببینم.....
رفتم میگم استاد من نمیتونم این کلا س روبیام و یا با کلاس قبلیم بیا یا بعدی... میگم نمیتونم کلاس دارم.... میگه من نمیدونم با یکیش هماهنگ کن ...
یعنی حتی لفظ حذف اضطراری رو نذاشت بگم ... اومدم بیرون میخواستم بشین گریه کنم به بدبختی خودم....
اخه من با این دیوونه چه کنم؟؟؟؟؟؟
راستی از همه ی کسانی که حیلی وقته بهشون سر نزدم معذرت میخوام