امروز در مورد 1 مطلبی میخوام بنویسم که در همین وبلاگ و دیدن وبلاگ دوستان به نظرم امد بگم
اول از خودم بگم که اصلا اهل شعر و اینها نیستم اصلا هم نمیتونم شعر بگم ولی بعضی از این دوستان تنها استفاده را گذاشتن در بیان مطالب غمناک و سوزناک
چرااااااااااا؟
واقعا میخوام بدونم چرا فقط غمهاشون رو میارن تو وبلاگشون
که مردم مثل من بخونن و ناراحت شن
گاهی اوقات یک موزیک از متن هم بدتر میگذارند که اگر مطلب شاد هم باشه با شنیدن موزیک تنها احساسی که بهت دست میده افسردگیه!!!!
من در حدی نیستم که بخوام به کسی خرده بگیرم فقط میخوام علتش رو بدونم!!!!!!!!!!!!!!
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آدمهای زیادی پیدا می شند که شریک شادی ادم باشند ولی خیلی کم پیدا می شند که یار غم هات بشند
غم با دل ما هم دمه
این دل سزاوار غمه
با این فراق و بی کسی
گر روز شو نالم کمه
....................
..........
...
رفیق سلام
بعضی وقت ها خیلی از غم ها خیلی شیرین هستن و آموزنده
سلام. الناز مهربانم . ساغول کی وبلاگیما نظر وریبسن
سلام
من به اسم الناز حساسم به دو دلیل چون همیشه دخترای جالبی هستن و همیشه ناز و خوشگل هستن و اتفاقا اسم نازنین من هم الناز هست این از این که همین طوری تورو پیدا کردم اما در مورد مطلب که چرا شعرا غمگین هستن من که خودم ترانه های غمگین رو بیشتر دوس دارم اما ترانه های شاد هم دوس داتشتنی هستند من هم مثل تو ترک زبان هستم ولی یه چیزی برام عجیب هست با زبون ترکی میونه خوبی ندارم و حرفامو به زبون فارسی و اونم به ترانه میگم عشق با فراق معنا پیدا میکنه و فراق و دوری هم همیشه همراه غم هست.
با من از غمها بگو پیکر از غم ساختم
من به لیلاج زمان شادمانی باختم
با من از غمها بگو غصه از شادی چه سود
حرف ما حرف غم است غم الفبای وجود
............................
این رو مخصوص شما گفتم تا دلیلش رو بدونی.وقتی دنیا دنیای غصه اس حرفام همه این مدلی میشه این تقصیر آدما نیست. من هم به نوعی معتقدم که ادم باید سعی کنه تا جایی که میشه برای دیگران موج منفی نباشه ولی گاهی اوقات دلت به قدری میگره که کاریش نمیشه کرد.پاینده باشی و شاد.